۱۳۸۳/۰۹/۰۸ | ۱۳:۰۹
هو المعشوق و العاشق
زمين تکان تکان مي خورد ، خيل ملک صف کشيده بودند و مخلوق جديد خالق را نظاره مي کردند ، خالق «تبارک الله احسن الخالقين» مي گفت و شيطان تکبر مي ورزيد و انسان راز خلقت را در کلمه مي ديد. از او اسماء را پرسيدند و او پاسخ داد و ملائک راضي شدند و همه را به عقل نسبت دادند ، وجه تمايز انسان....
عقل را نجات دهنده انسان مي دانند ، عقل را راهنماي بشر مي دانند و وجه تمايز انسان و نبات و حيوان و ملک نيز هم. مي گويند اگر عقل نبود نسل بشر منقرض مي شد ، مي گويند بي عقل ، انسان اوليه آتش را کشف نمي کرد و بي آتش ، ابزار را وبي ابزار ، علم را ، و بي علم ، عقل گسترش نمي يافت و بي عقل مبسوط ، خدا شناخته نمي شد و بي شناخت خدا ، عشق مجهول مي افتاد و بي عشق ، انسان پوچ مي بود و انسان پوچ تمايلي به حيات نداشت و انسان بي حيات ....
و من مي گويم نه! اگر عقل آتش را کشف کرد از عقل نبود ، از روي قياس نبود ، از استدللال هم نبود که بشر استدلال نمي دانست . از تفکر هم نبود که هنوز اصولي در مغز ادمي پديد نيامده بود که معيار سنجش و تفکر شود.نه اينها هيچ نبود ؛ همه از عشق بود ، از درک زيبايي خيره کننده آتش بود ، از چشيدن لذت حرارت آتش بود و از نور و زيبايي و رنگ و احساس و از عشق .
آن اسماء پنهان خدا عشق بود و معشوق بود و مهر بود و محبت بود و.....
آري تمامي عالم تجلي عشق است.
۱۳۸۳/۰۹/۰۴ | ۱۹:۴۰
يک تحفه کوچک :
«آن کس که به فرياد دلش بيدار نشود، به فرياد ديگران نيز بيدار نخواهد شد».
تمام پيامبران تنها، تلنگر می زنند تا به فرياد دلت بيدار شوی. و آنکس که با تلنگر بيدار نمیشود او مرده است.
اگر يک تپش دل بيدار باشد، انسان را از فرش تا عرش می رساند.
ذلت از آنجا می آيد که انسان فرياد و دعوت دل خويش را نمی شنود.
آنکه به پاداش خدا حرکت می کند عزيز است، و آنکه به پاداش ديگران حرکت می کند ذليل است.
اگر دوست می شنود کافيست. واگر دوست نمی شنود هيچ چيزی کافی نيست.
دوستدارانم چه زيادند و آنان که دردم را می شناسند چه کم.

به هر حال ، چند وقته مثلا چسبيدم به درس و بد هم پيش نميره ، فقط اگه بتونم اين عادت لعنتي بيليلرد رو ترک کنم همه چيز درست ميشه ، هر چند دو سه روزي سه چهار ساعت تفريح واسه آدم لازمه
برام دعا کنين ، يا علی

۱۳۸۳/۰۹/۰۲ | ۱۹:۱۱
به نام خداي علي
بعد كتابام كه همش رو بخشيدم به كتابخونه محل ، كه شايد بيشتر بتونم به درسم و كنكور بچسبم ، آرشيو فيلمم رو هم پخش كردم بين بچه ها؛ عزيز ترين چيزهايي كه داشتم. از آقاي اسميت به واشنگتن مي رود ، كازابلانكا ، اتوبوسي به نام هوس ، در بارانداز، پرندگان ، سرگيجه ، مرد عوضي ، وحشي ، بر باد رفته ، گربه روي شيرواني داغ و..... گرفته تا ژاندارك ، گلا دياتور، ماتريكسها ، ارباب حلقه ها ، ذهن زيبا ، مرد باراني ، مولن روژ ، غلاف تمام فلزي ، چشمهاي باز بسته ، كلكسيونر استخوان ،و.... بازيگراي مورد علاقمو همه رو دادم رفت: اينگريد برگمن ، راسل كرو ، چارليز ترون ، كوين اسپيسي و مارلون براندو، از همه بيشتر همين: مارلون براندوي كبير...
نمي دونم چرا اين كار رو كردم ، شايد به خاطر حرف عليرضا رسولي بود:” فردين ، هيچ فكر كردي شايد اين فيلمات بچه ها رو به گناه بندازه؟‌“ نمي دونم ، يعني واقعا بچه ها به جاي اينكه به هنر امثال براندو توجه كنن ، به صحنه هاي ماچ و بوسه نگاه مي كنن. حالا اون هيچي ، يعني از فيلم فوق العاده اي مث چشماي كاملا بسته ، به جز زنهاي نيمه برهنه ، هيچي ديگه نمي فهمند، نمي فهمند كه اين فيلم واقعا وصيت نامه مرد بزرگي مثل استنلي كوبريكه ، اون تفكر پشت فيلم رو نمي فهمند، چرا؟ يعني من با بقيه فرق مي كنم ، نكنه حس شهوت تو وجود من نيست، نكنه من يه جورايي عقب موندم، نكنه نفهم و منگولم كه هيچ حسي ندارم؟ نمي دونم شايد رسولي راست مي گفت، به هر حال ديگه هيچي نمونده...
چرا دختر پسراي ما اينجوري شدند ، چي به سرشون اومده. بذارين يه خاطره براتون تعريف كنم :
چند سال پيش يه تاتر كار مي كردم واسه كانون تاتر ارشاد، يه چنتا بازيگر ، بازيگر كه نه ، سياهي لشگر دختر و پسر احتياج داشتم كه مث چنتا زن و شوهر، پس زمينه صحنه بيان و برن ، فقط همين . يه روز بعد تمرين ، داشتيم نهار مي خورديم كه ديدم همه زوجاي انتخابي من اصرار دارن كه پيش هم غذا بخورن ، تازه وقتي يه كم از غذاي محمد رو كش رفتم به جاي محمد صداي مثلا خانمش بلند شد كه: اقاي روزبهاني ، گناه داره غذاي محمده. جالب بود . شايد يه روز نمي شد كه اون دو تا هم ديگه رو ديده بودن ، حالا هم رو با اسم كوچيك صدا مي كردن. چند روز بعد ، تو خيابون خيلي هاشون رو با هم ديدم ، تازه چنتا شون هم بعدها با هم ازدواج كردن ، يه جفتشون هم كه تازگييا كارشون به طلاق كشيده و تازه كلي نفرين هم فداي من كردن.
ابنا يه چشمه كوچيك از وضع جامعه ماست، مگه تو دانشگاه كم از اين چيزا ديديم : كافيه اسم يه دختر رو بچسبوني ته اسم يكي از آقايون ، يا بر عكس ، تازه خيلي موردا بوده كه اصلا پسره متنفر بوده از دختره يا دختره سايه پسره رو با تير مي زده . يه چند وقتي كه مي گذره مي بيني حضرات ليلي و مجنون ميشن و كار بالا مي گيره . نمونش ازدواج يكي از آقايون كلاس ما با يكي از خانماي دانشكده ...، يا عشق بي دليل خانم ي.م تو انجمن دانشگاه پلي تكنيك .
نمي دونم چي بگم ، نمي دونم چي كار بايد كرد ، بعد اون ماجراها ، پام از تاتر هم بريده شد ، وضعيت خيلي چندش آور بود ، تكون مي خوردي واست حرف در مي آوردن و بيا و درستش كن.بگذريم...حرف از مارلون براندو كشيد به كجا...
يا علي
مردم همه اول عاشق مي شن بعد شعر مي گن ، من بدبخت فلك زده الان چند ساله كه اون چرت و پرتاي دبيرستان رو هم يادم رفته. به هرحال نمي دونم چه جوري شد كه اين اراجيف رو به هم بافتم:

گفت به بلبل گل سرخ فريب
من به تو عاشق ترم از هر غريب
پيش بيا و قدحي پيش نه
تا به تو گويم گله هاي رقيب
هر چه بگفته است ، بگويم به تو!؟
تا تو بفهمي دل من را ، حبيب
بلبل بيچاره زد و خر بشد
زانكه خريت بود از هر نجيب
روز دگر خلق بگفتند به او
راز سراپرده گل با طبيب
باز دگر روز خبر دادنش
از نظر روي گل و چشم سيب
پند دگر گويمت و گوش گير
نصر من الله و فتح قريب

فريد الدين محسن روزبهاني

۱۳۸۳/۰۸/۲۳ | ۱۹:۵۱
Every night, someone thinks about you before they go to sleep. At least 15 people in this world love you in some way.The only reason someone would hate you is because they want to be just like you.There are at least 2 people in this world that would die for you.You mean the world to someone.Someone that you dont even know exists loves you.When you make the biggest mistake ever, something good comes from it.When you think the world has turned its back on you , take a look again. Always remember the compliments you received. Forget the rude remarks.
به نام حق
عيد سعيد فطر بر همگي مبارك
راستي فكر نكني يادم رفته بوده ۀ نه تولدت مبارك
يا علي
۱۳۸۳/۰۸/۱۸ | ۰۷:۲۱

به نام خداي علي
دلم بد جوري گرفته . تو مراسم اطعام ايتام با يه خانواده آشنا شدم تو خيابون خودمون ، چنتا كوچه اونور تر . ديشب با مادرم رفتم تا در خونشون ، نمي دونستم مادرم گاها بهشون سر مي زنه. پدر خانواده چند سال پيش از رو داربست افتاده بوده و بعد كلي خرج و حراج زندگي و دوا درمون ، فوت شده و مادر خانواده هم كه تو خونه مردم كلفتي مي كرده ، حالا تمر مغزي گرفته و ماهي يه بار شيمي درماني ميشه ، البته الحمدلله مجاني.
سه تا دختر دارن، يكي دانشجو الهيات قم، يكي دانشجوي علوم قرآني ملاير و يكي هم سال دوم دبيرستان .
و اما اين كميته مثلا امداد امام ؛ فكر مي كنيد چقدر كمك به يه اينجور خانواده هايي مي كنن.سه ماه هفت هزار تومن، درست خوندين ، هفت....... هزار....... تومن. راستشو بخواين اينم خيلي زياده ، تا حالا وارد دم و دستگاه و بوركراسي عريض و طويل كميته امداد شدين. فكر كنم واسه هر محروم تو جامعه ، يكي دو نفر هم مفت خور و كارمند كميته امداد باشه. خوب معلومه كه ديگه هيچي به خود محروماي جامعه نمي رسه.
تازه مردم هم كه فقط حرف مي زنن و حرف. تو همين كوچه خودمون فكر نمي كنم بيشتر از يكي دو خانوار مستحق باشن ، اگه كل محله بخوان راحت مي تونن زير پر و بال اين يه خونوار رو بگيرن. تو كوچه اي كه همه رده بالاي سپاه و گردن كلفتاي بنياد شهيد و جانباز و آزادن ، كسايي كه ادعاي كمك به خلق و الله و انقلابي بودنشون گوش فلك رو كر كرده ، اين به كجاي آدماش بر مي خوره.
تازگييا با يه خانم آشنا شدم كه معروفه به هلن كلر ايران. خانم مهتاب علي محمدي ، هم چشماش نمي بينه و هم گوشاش نمي شنوه ، البته قبلا نيمه بينا بوده و چند ساله كامل كور شده. ايشون دانشجوي دكتراي ادبيات ايتاليايي دانشگاه رم هستن و من افتخار مي كنم به آشناييشون و اينكه شاگرد مادرم بوده و البته همشهري من. اومده بود تو مراسم اطعام.
كاشكي يك هزارم اراده اونو من هم داشتم .

و اما داداش زائر:
و ان يمسسك الله بضر فلا كاشف له الا هو و ان يردك بخير فلا راد لفضله يصيب به من يشاء من عباده و هو الغفور الرحيم:
و اگه خدا بخواد به تو ضرري برسه ، هيچكي نمي تونه اون ضرر رو از تو دفع كنه و اگه واست خير و رحمتي بخواد ، بازم احدي نمي تونه تو رو از اون خير منع كنه كه خير و رحمت خدا به هر كي بخواد مي رسه و اون خداي آمرزنده و مهربونه.
آره عزيز من ، فكر نمي كني وقتش شده باشه كه فردين بازي رو كنار بذاري و نخواي همش به فكر بقيه باشي و يه كمم به فكر خودت باشي. فكر كردي تو چقدر مي توني تو سرنوشت بقيه تاثير گذار باشي ، شايد سرنوشت خودت يه خورده دست خودت باشه ولي سرنوشت بقيه اونقدرام كه فكر مي كني تو دست تو نيست.بيشتر فكر كن و هر چي دلت بهت ميگه ، همون جوري رفتار كن، يادته كه ، دلي فكر كن نه عقلي. اينجوري باور كن كه بهتر مي توني تصميم بگيري.
يا علي
۱۳۸۳/۰۸/۱۳ | ۲۱:۱۶

به نام خداي علي
علي ،علي ، علي....اشك ، غم ، سكوت ، تنهايي ، صبر ، جهاد ، پدر . خشم . عطوفت . وفا ، انديشه ، عرفان ، عشق ، زيبايي ، شجاعت ، عدالت و انسان . همه اينها در علي هست ، با علي هست و بي علي هيچ كدام نيست .
نمي دانم اگر علي را نمي شناختم چه مي شدم ، چگونه زندگي مي كردم ، چگونه آرامش مي يافتم ، چگونه اشك مي ريختم ، چگونه عشق مي ورزيدم ، چگونه عبادت مي كردم ، چگونه مي ايستادم و محكم مي ايستادم، چگونه خدا را مي يافتم ؛ اما نه ! مگر من كه هستم . كه گفته ، كه ضمانت شناخت به من داده ، كي آنقدر بزرگ شده ام كه ظرفيت شناخت نا محدود يافته ام؟ كي انقدر پاك شده ام كه پاكي مطلق را احساس كرده باشم؟ كي انقدر متواضع شده ام كه بزرگي علي حسادتم را بر نانگيزد و به كوچكي خويش ، علي را كوچك نكنم؟ من كه مغرورترين مغرورانم.من كه خود پرستي هيچم باقي نگذاشته است. من دو جمله بدون« من» از دهانم بيرون نيامده ، من چطور اينقدر پر دل و جرات شده ام. من كه بي دليل قضاوت مي كنم و بي دليل محكوم.
علي ، اي پاك ، اي بزرگ ، اي پدر ، اي مهربان و اي تنها ، چه كنم . چگونه اين غرور و اين كثافت و و اين جرم و اين قلب سياه پر كثافت چركين بي عشق را پاك كنم ، بسازم ، بنا كنم ، روح ببخشم ، عشق بيافرينم ؟
مردانگي كن و بگو .مردانگي!
يا علي
۱۳۸۳/۰۸/۱۱ | ۲۱:۰۴
و ما ادريك ما ليلة القدر
اهل معرفت گفتند كه آه نام خداست .گفتند كه هر كه در هر گوشه عالم كه دست بريده از دنيا مي شود و آرزومند نجات‏، آه مي كشد ‏ خدا را خوانده است و گفتند كه آه بسيار بكشيد.
گفتند كه جناب موسي به خدا عرضه داشت كه چرا فرعون با آنهمه طغيان ‏، هيچ مريض نمي شود و جواب شنيد كه به واسطه همان سركشي و طغيان ، آن بزرگ نمي خواهد كه فرعون مريض شود و به علت در آهي كشد و خداي را بخواند.
و حال من آه مي كشم و درد سراپاي مرا سوخته است.آتشفشان روحم شكفته است و قلب جوشانم همچون امواج خروشان دريا به صخره وجودم حمله مي برد و از حيات من جز نور ، عشق و سوز ، غم و پرستش ديده نمي شود.
از طغيان عشق شنيده بودم و قدرت معجزه آساي عشق را مي دانستم ، اما چيزي كه حال مي بينم اين است كه وجود من روح شده است و روحم اتشفشان.
خدايا آسمان آمال و آرزو هايم تيره و كدر شده است و به تو پناه مي برم و دست ياري به سوي تو دراز مي كنم.
خدايا رنج مي برم.
خدايا مي سوزم.
خدايا عشق حتي عشق محبوب ترين كسانم مكدر شده است.
خدايا قلبم در حال تركيدن است.
خدايا به سوي تو مي آيم.
خدايا آرزوي تو در دلم خانه كرده است.
تو نجاتم ده . تنها تويي كه در چنين شرايطي مي تواني كمكم كني.من به تو محتاجم و هيچ كس جز تو قادر نيست كه گره مرا بگشايد.
الهي وربي من لي غيرك.
 
Bottom