۱۳۸۶/۰۶/۲۸ | ۱۸:۱۴
v,c'hv o,a Hrh tvndk(روزگار خوش آقا فردین)
به نام خدای علی،خدای رمضان
ماه رمضان رسید و در این ماه عزیز و اوایل ان ، بالاخره یک دوره دیگر از زندگی من گذشت و باز "این نیز بگذرد " دیگری تمام شد.
بعد اسباب کشی فکر می کردم حداکثر چند روز کار دارم و دفاع می کنم و میرم که این روند تا امروز 3 هفته شده است و من مفلوک آلاخون بالاخون چند روزی با خانم عزیزم(اوج ذلالت)منزل علی تقوی جو پلاس بودیم حالا چند روزی است مهمان دارالساداتم.
جای همه خالی روز دفاع(25 شهریور 86) زلزله ای اومد دیدنی، برق تبریز قطع شد و اساتید و بچه ها و من و خانمم مونده بودیم تو ساختمون 14 و نمی دونستیم باس چیکار کنیم.ساعت 12/5 که برق وصل شد ، متوجه شدم که سرایدار نیست که در آمفی تاتر رو باز کنه و تا کلید پیدا شد ساعت شد 1(یعنی 3 ساعت تاخیر) . بعد این موفقیت اعجاب آور تازه فهمیدیم آمفی تاتر کیس کامپیوتر نداره و گشتیم دنبال کیس. بعد پیدا کردن کیس ساعت 1/5 بعد از ظهر دفاع بنده شروع شد و بعد خاموش شدن چراغ ها باز متوجه شدیم که موس کامپیوتره کار نمی کنه و به هر زحمت بود دفاع کردم و از زیر سوالات دکتر طلعتی و شروانی و جوارشکیان جون سالم بدر بردم و اومدم بیرون.
حالا نه دوربین فیلمبرداری و نه دوربین عکاسی گیر نیاورده بودیم که از این لحظات مسخره و نفس گیر و بی مزه و گل رد و بدل کردن و منتظر نمره شدن و اعلام نمره و این جنگولک بازیا عکس و فیلم بگیریم.
خلاصه ما هم ارشد شدیم و با درجه عالی دفاع کردم و تمام شد.تازه بعد این همه بد شانسی دوره سرکاری تسویه حساب شروع شد که هنوز هم ادامه دارد.......................
 
Bottom