۱۳۸۸/۰۴/۰۷ | ۲۲:۰۵
به نام خدای خالق مولا علی
گوشه هایی از نامه امیر نخلستانی ما مولا علی (ع) به مالک اشتر،مقایسه کنید با حوتدث اخیر،الله اعلم:
ای مالک، بدان که تو را به سرزمینی فرستاده‌ام که پیش از تو دولت‌ها دیده، برخی دادگر Text Colourو برخی ستمگر. و مردم در کارهای تو به همان چشمی می‌نگرند که تو در کار رهبران پیش از خود می‌نگری ودرباره تو همان می‌گویند که درباره آنان می‌گوئی و نیکوکاران را از آنچه خدا بر زبان مردم جاری می‌سازد توان شناخت.

اگر ملت برتو گمان ستمگری بَرَد( حکم ترا ظالمانه بشمارد)، عذر خویش را با شفافیت تمام برای آنها بیان کن و بدگمانی مردم را با دلائل روشن از خود دور ساز. مسلماً در این (تمکین به حقوق و حاکمیت مردم) ریاضتی است که باید بر خود دهی، و رفاقتی است با مردم، و رسیدنی است به آرمانت که باید برپاداشتن مردم در راه حق باشد (بند ۱۳۰ عهدنامه).

اگر ملت بر رهبری چیره گردد (نظام مدیریت گسسته شود) یا رهبری به ملت ستم کند، در این هنگام اختلاف کلمه پدید می‌آید و نشانه‌های زورگوئی قدرت آشکار می‌گردد، فریب کاری‌های دینی زیاد می‌شود ، عمل به سنت‌های نیکو متروک می ماند، هر کس به دلخواه عمل میکند، احکام معطل می‌ماند، دردها و بیماری‌های(جسمی و روحی) مردم افزون می‌شود، هیچ کس از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد (بی‌تفاوتی مردم). در این هنگام نیکان به‌خواری و بدکاران به عزّت می‌رسند(خطبه ۱۶۰).

من بالاتر از این نیستم که اشتباه نکنم، مگر آنکه خدا کفایتم کند" (خطبه ۲۱۶)

باید نزدیک‌ترین وزیرانت از نظرقرب مقام کسی باشد که بیشترین حرف تلخ حق را به تو میزند و آنگاه که عملی از تو سر می‌زند که خدا از اولیائش ناخوش دارد، کمترین یاری را به تو می‌رساند، ... همکارانت را به جد بیاموز تا تو را ستایش و بی‌جهت تجلیل نکنند. (بند ۳۳)

تا آنجا که می‌توانی با دانایان و حکیمان (کارشناسان) در تثبیت آنچه امور کشور را به اصلاح و مردم را به پا می دارد مذاکره کن. (بند ۴۰)

باید قسمتی از اوقات خویش را به کسانی که مطالباتی ازخودت دارند اختصاص دهی و در مجلسی عمومی که نهایت تواضع را به خاطر خدا انجام می دهی، بدون حضورنیروهای نظامی، حراستی (امنیتی) و پلیس، شخصاً حضوریابی تا گویندگان (شاکیان) بدون لکنت زبان با تو سخن بگویند، که من از رسول خدا، نه یکبار، که به کرات شنیدم که می‌فرمود: هرگز نظامی را که حق ِ ضعیف بدون لکنت زبان از قوی ستانده نمی‌شود، نمی توان نظام مقدس (پاک و مبرای از عیب) شمرد... ( بندهای ۱۰۹ تا ۱۱۱)

کارگزارانت را پس ازآزمایش به کار بگمار، نه با تمایل شخصی و رأی فردی. که این شیوه ظلم است و خیانت (به ملت). (بند ۷۲)

ترا هشدار میدهم در باره خونها (جان مردم) و خون ریزی به ناحق. زیرا هیچ عاملی بیش از کشتاربه ناحق موجب بروز نابسامانی‌های اجتماعی (نقمت) و پی‌آمدهای تخریبی عظیم و زوال و بریده شدن مدت (حکومت) نمی‌گردد .... مبادا پایه های سلطنت خویش با ریختن خون حرام تقویت کنی که چنین شیوه‌ای نه تنها موجب تضعیف و سستی ارکان حکومت، بلکه زوال و انتقال آن (به نظامی دیگر) می‌شود. (بند ۱۴۱)

مبادا، همچون درندگان به جان مردم افتاده و خورد نشان را غنیمت بشماری. آنها از دو حال خارج نیستند؛ یا برادر دینی تواند و یا همنوع تو (بند ۹ و ۱۰).

اگر به خطا کسی را کشتی یا تازیانه‌ات، یا شمشیرت، یا دستت در عقوبت از حدّ گذرانید، یا با مشت و بالاتر از آن، به ناخواسته مرتکب قتلی شدی، نباید گردن کشی و غرور قدرت تو مانع آید که خون بهای مقتول را به خانواده اش بپردازی. (بند۱7)

هیچ عاملی برای تغییر نعمت‌ها (راحت و رفاه و امنیت و آزادی) در جامعه و شتاب گرفتن نقمت ها (نومیدی، اعتیاد، فساد، فحشاء و ...) مؤثرتر از قدرت گرفتن یک حکومت بر پایه ظلم نیست. زیرا خداوند شنوای دعای شکنجه دیدگان و در کمین ستمگران است. (بند۱۹)

هرگاه از اقتدارخویش احساس ابهت واوج خیال (در آسمان جاه و مقام) کردی، نگاهی به عظمت ملک خداوند بر بالای سرت بیفکن و قدرت او را برخویش، که فاقد آنی، در نظر بگیر. با چنین به خود نگریستنی سرکشی تو تسکین می یابد، تند و تیزی تو فرو می‌کاهد و عقل و خِردی که از توگریخته باز می‌گردد (بند۱۴).

بهترین مایه شادمانی رهبران باید بپا داشتن عدالت در شهرها وپدیدار شدن دوستی (طرفداری) ملت باشد و چنین دوستی حاصل نمی‌شود، مگربا خوش‌بینی‌شان و این نیزحاصل نمی‌شود جز با گردآمدنشان پیرامون مسئولین امور و سنگین نشمردن بار دولت آنها بردوش خود و ترک ِآرزوی سر آمدن دوران زمامداری‌شان (بند۵۸).

کفایت کار مردم به عهده تو قرار گرفته وخداوند ترا در رفتارت با ملت امتحان می‌کند. پس خود را در جنگ با خدا قرار مده که قدرتی در برابر انتقام او نداری و نیز بی‌نیاز از عفو و رحمتش نیستی (بند۱۱).

و روایتی که یکی از دوستان و اساتید در نامه ای نوشته بودند:
وقتی عمار یاسر در جنگ صفین توسط سپاه أموی به شهادت رسید عمروعاص نگران شد که أمویان مصداق پیش بینی پیامبر شدند که فرموده بود: عمار توسط گروهی از ظالمان و متجاوزان کشته خواهد شد؛ حالا مردم را چگونه قانع کنیم؟ معاویه پاسخ داد: ما عمار را نکشتیم؛ قاتل او علی بن ابی طالب است که او را به معرکه جنگ آورد و او را در معرض شمشیرهای ما قرار داد! پس او ظالم، متجاوز و مصداق کلام رسول الله است.
تاریخ اسلام در تراژیک ترین صورت خویش تکرار می‌شود.
۱۳۸۸/۰۳/۲۸ | ۱۷:۴۶
می خواستم طنز بنویسم، اما امروز روز طنزنوشتن نیست. روزهایی در زندگی یک
ملت وجود دارد که نمی توانی با دل آرام و بدون نگرانی و بی اعتنا به خشم
و رنج مردم تصویری شاد و شیرین از مردمان نشان بدهی و امروز یکی از همان
روزهاست. رای مردم را جلوی چشم شان دزدیده اند و جشن پیروزی ما را به
عزای ملی تبدیل کرده اند.
ما پای صندوق های رأی رفتیم تا بیزاریمان را از خشونت اعلام کنیم و امید
های سبزمان را به فرداهای در پیش در کنار هم به امیدی بزرگ تبدیل کنیم.
ما که بیزاریمان را از دروغ در خیابان های شهرمان یک هفته تمام در کنار
هم با شادی و یک صدا اعلام کرده بودیم، حالا در مقابل دروغی بزرگتر از
همه آمارهای مرد دروغگوی شهر قرار گرفته ایم
ما می خواهیم اعتراض خود را از تمامی راههای ممکن پی گیری کنیم و هدفمان
پس گرفتن این حق ضایع شده است. ما اصلاح طلبان، اعم از حامیان میرحسین
موسوی و مهدی کروبی و طرفداران خاتمی و همه کسانی که مخالف این رفتار
غیرعادلانه هستند برای پس گرفتن رای مان به خیابان می رویم.
ما نمی خواهیم حکومت را تغییر بدهیم یا به کسی حمله کنیم یا شهر را به هم
بریزیم. تجمع فردا با هدایت و رهبری میرحسین موسوی و حمایت سید محمد
خاتمی اعتراضی است که خواستار باطل شدن نتیجه انتخابات است. ما بر این
هدف تاکید می کنیم و از همگان می خواهیم تنها با لباس سیاه و نشانه های
سبز در خیابان حاضر شوند و از هر گونه رفتار خشونت آمیز که ممکن است مورد
سوء استفاده پلیس ضدشورش قرار بگیرد اجتناب کنیم. نکاتی چند برای برنامه
فردا ضروری است.

اول، به هر کسی که می شناسیم خبر بدهیم که در تظاهرات فردا حضور پیدا
کند. جمعیت ما اگر بی شمار و بسیار باشد، پلیس یا نیروهای لباس شخصی نمی
توانند با جمعیتی عظیم مقابله کنند. ما باید به همان عظمتی که در
انتخابات حاضر شدیم، در تظاهرات فردا شرکت کنیم.
دوم، پلیس ضدشورش و نیروی انتظامی نیز مثل ما هستند، تنها تفاوت این است
که آنان لباس خشونت پوشیده اند و چکمه به پا کرده اند، زیر آن لباس خشن و
پشت آن ماسک ها برادران ما هستند که آنان نیز نمی خواهند علیه برادر و
خواهر خودشان خشونت اعمال کنند. باید فضایی فراهم کنیم تا پلیس نتواند
دست به اسلحه ببرد و باید از نیروی انتظامی بخواهیم با مردم همراهی کنند
سوم، محمود احمدی نژاد صاحب تمام قدرت در ایران نیست. او حتی کودتایی را
که به راه انداخت نتوانست به انتها برساند و وحشت زده و عجولانه از تمام
قوای خود برای سرکوب استفاده می کند. این سرکوب به همه دنیا مخابره شده
است و بعد از دو روز از انتخابات هیچ کس او را به رسمیت نمی شناسد
نه در داخل ایران و نه در خارج از ایران هیچ کسی نتیجه دروغین انتخابات
را نپذیرفته است. رئیس جمهوری که 24 میلیون رای دارد که در روز برگزاری
انتخاباتش نیازی به دستگیری مردم و حمله به معترضان و قطع کلیه ارتباطات
با جهان ندارد. رئیس جمهوری که 24 میلیون رای دارد که سه رقیبش علیه
برگزاری انتخاباتش اعتراض نمی کنند. رئیس جمهوری که 24 میلیون رای دارد
که برای نشان دادن جمعیت حامیانش نیاز به فوتوشاپ و سیب زمینی و پول نقد
ندارد. نه در ایران و نه در جهان کسی ادعای موهوم وزارت کشور را باور نمی
کند
چهارم، مهم ترین موضوع در حضور خیابانی فردا که باید تا زمان ابطال
انتخابات هر روز تکرار شود، پرهیز از خشونت است. ما باید با پرهیز از هر
نوع تندروی چنان شعار بدهیم و چنان حرکت کنیم که بیشترین تعداد مردم
بتوانند با سرعتی معادل ما در کنارمان قرار بگیرند. شعارهای نرم و ملایم
در مورد انتخابات، نشانه های سبز، پلاکاردهای دست نویس نشانه های تظاهرات
فرداست
پنجم، ما همان مردمی هستیم که چهار روز قبل خنده و شادمانی و جشن سبزمان
حتی به نیروی انتظامی سرایت کرد و آنان را با ما همراه ساخت. ما دوباره
همراه می شویم. نه با نفرت که با امید. ما خشم را رها می کنیم تا آنان
نیز خشونت را کنار بگذارند، امید ما دزدیدنی نیست. ما با همین امید
میرحسین موسوی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردیم و او نیز چنان که
گفته بود، پای حق ما ایستاده است و دیروز در برابر تمام فشار ها تسلیم
نشد. ما نیز به او برای فردا اعتماد می کنیم و حق او و خودمان را می
گیریم.
ششم، در دزدیدن رای مان تنها مرد دروغگوی شهر نیست که تاثیر و تقصیر
داشته است. آنها که تصویر او را بزرگتر از آنچه هست نشان می دهند، و تلاش
می کنند واقعیت را پنهان کنند، نیز مقصر سرقت بزرگ آرای ملت هستند.
کارکنان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، خبرنگارانی که در مقابل حجم وقیح
دروغی به نام احمدی نژاد سکوت می کنند، مدیریت تلویزیون بی بی سی فارسی
که بخاطر مصالح سیاسی دولت انگلیس، بی طرفی سیاسی را کنار می گذا
و حتی حیثیت خبرنگاران خوب بی بی سی را خدشه دار می کنند، باید پاسخگوی
همراهی در این دروغ بزرگ باشند. ما، قصد حمله به صدا و سیما و تسخیر
ساختمان آن را نداریم، ما باید همراهان دروغگویان را در خانه های مان
مورد سووال قرار بدهیم. کارکنان صدا و سیمای دروغ را وادار باید بکنیم که
با شرافت حرفه ای و بی طرفی رفتار کنند یا خودشان را از معرض این وضع
کنار بکشندما بی شماریم، ما با جمعیتی بی مثال در انتخابات شرکت کردیم و
میرحسین موسوی را به عنوان رئیس جمهورمان را انتخاب کردیم. او رئیس جمهور
ماست. ما رای مان را می خواهیم پس بگیریم و برای این کار مدنی ترین راه
را انتخاب کرده ایم. ما به خیابان می رویم و در خیابان می مانیم تا حق
مان را بگیریم.
ابراهیم نبوی
 
Bottom