۱۳۹۱/۱۲/۲۷ | ۱۳:۴۷
به نام حق
و سال 91 هم در حال اتمامه. عجب سالی بود، در ابتداش که مادر بزرگم رو از دست دادم و  بعد پسر عمه خانمم و همینطوری  ادامه دار عزادار بودیم تا این چند روز که عزادار عموم شدیم. 9 نفر در یک سال، کمی عجیب بود ولی گذشت... انشالله که سال جدید ، جدید باشه.
یا حق
۱۳۹۱/۰۸/۳۰ | ۰۹:۴۶
بسمه تعالی
"والله ما رایت الا جمیلا "
این سخن زینب کبری است در جواب یزید؛ همان زینبی که داغدار پسران و برادرانش است و به قاعده اگر باشد، بایستی پشتش از مصائب خم باشد (همانگونه که برخی از بی خبران می گویند و می خوانند و ...) و او نه که خم نشد، که ایستاد و دفاع کرد و چه زیبا پاسدار نهضت حسینی شد.
همه می دانیم و بسیار گفته اند و شنیده ایم که بسیار مشکل تر از انقلاب ها، حفظ و نگهداشت دستاوردهای انقلاب است. بسیارند کسانی که بعد از انقلابها سوار بر اسب مراد، سوئ استفاده از ارزشهای انقلابی می کنند و انقلاب را مصادره به کرده و یا منحرفش می سازند، یا به عقب می برند و یا در جا متوقفش می سازند. اجازه بدهید انقلاب عاشورا را مروری گذرا کنیم:
امام حسین (ع) نهضت خود را ، خارج شدنش از مدینه النبی را، نه برای قدرت طلبی معرفی می کند، نه توطئه و آشوب :" و لکن خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدٌی" یعنی که انقلاب رسول الله به بی راهه کشیده شده است، امت به فساد افتاده اند و بایستی کاری کرد، بایستی ایستاد و نگذاشت. از چه طریق ، خود ایشان می فرمایند که از طریق امر به معروف و نهی از منکر؛ یعنی که نباید انسان بیدار خود را به خواب زند، نبایست ساکت و بی تفاوت باشد.
اصولا این رویه همیشه بوده است، همه پیامبران کارشان اصلاح در میراث به خطا رفته پیامبراین پیشین است. همه امتها بعد از فوت پیامبرشان، کم کم ارزشهای فراگرفته شده شان را به رنگ خواسته های نفسانیشان در می آوردند و اصلاح در آن موارد ضروری می نمود.
بعد از فوت رسول گرامی اسلام نیز ، همان شد که می دانیم، ولی هنوز در زمان سه خلیفه اول رنگ و بوئی از اسلام پیامبر مانده بود و مردمسالاری و مردمی زیستن نیم¬بندی مانده بود. 
بدعت معاویه
معاویه خلافت را موروثی کرد، سعی کرد از بزرگان عصر خویش برای فرزندش بیعت بگیرد، واین امری نبود که فرزند علی ابن ابیطالب تحملش را تاب آورد. او می دید که همه دستاودهای امت اسلام رو به تباهیست، رهبری¬اش دارد به صورت موروثی به شخصی می رسد که حداقل صلاحیت¬ها را نیز ندارد. لذا به استاندار مدینه که او را برای بیعت ستاندن به دارالحکومه کشانده بود "نه" گفت. نهضت با این "نه" آغاز می شود. این "نه" حالت تهاجمی ندارد و تا آخر نهضت نیز حالت دفاعی خود را حفظ می کند. آری آن بزرگمرد سرور آزادگان، در موضع دفاعی از حق پاسداری می کند و حتی در آستانه کربلا نیز می¬خواهد بازگردد، که نمی گذارند.
سفر به مکه
در ان زمان نه رسانه¬های دیجیتالی بودند و نه رسانه¬های مکتوب، لذا ایشان به مکه می روند. مکه محل رفت و آمد مسلمانان از اقصی نقاط جامعه بزرگ اسلامی است. 63 روز کار فرهنگی آغاز می شود، وبیشتر از همه در برابر بزرگان صحابه و تابعین و هشدار به آنها : که چرا میبینید و دم بر نمی¬آورید، چرا هیچ نمی گویید و شاهد تباهی ارزشهایی هستید که بزرگی خود را مدیون آنید!
کوفه
مردم کوفه "نه"او را می شنوند، نامه می نویسند که ما همه آماده¬ایم و منتظر یک رهبر. کلیت این ماجرا که "نه" گفتن به حکومت خودکامه ایست که از مردمسالاری به شخص سالاری تغییر رویه داده است را فهمیده اند. 
مردمی در گوشه ای می خواهند حکومتی مردمی داشته باشند و او بایست که اجابت کند و "بله" می گوید. اینجا دیگر ترس و محافظه کاری جایی ندارد که مردم او را می خواهند.
و اینگونه است که حوادث کربلا شکل می¬گیرد. ولی آیا هدف از نهضت عاشورا تنها همین گریستن-های ماست، تنها همین عشق و شوریست که در دلهای کودکان و نوجوانان خود می کاریم؟ 
چیزی که بنده کمترین درک می کنم جز این است. یک نهضت همیشه در خطر پیر شدن و از کارافتادگی است، بایستی همیشه کسانی به آن چوانی تزریق کنند و از فساد و پیری نجاتش دهند، اصلاح همیشه باید سر لوح نهضت ها و انقلابها باشد. امام حسین (ع) اولین مصلح بزرگ نهضت اسلام است، که ادامه نیز می یابد با امثال سید جمال ها و امام خمینی ها و حتی شریعتی هاو .... هماره باید افرادی باشند که نوگرایی و بینش تازه را به نهضت ها تزریق کنند.
آری نهضت حسینی که در ظاهر بزرگترین شکست تاریخ است( چرا که تا آخرین نفر کشته شدن، آنهم با بدتیرین وضعیت و سرانشان از تن جدا و خاندانشان به اسارت رفت، و یاران کوفیشان به آنها پشت کردند و ...) ولی در واقع بزرگترین و گسترده¬ترین پیروزی تاریخ است؛ بیداری جامعه پس از این حرکت، قیام توابین، قیام مختار و تا به امروز قیامها و انقلاب های مختلف که شاید ارزنده ترینش انقلاب اسلامی ایران باشد. حتی این حرکت و سخنرانی های زینب کبری و دیگر خاندان حضرت حسین (ع) آنچنان اثر گذار بود که یزید نیز سه روز عزاداری اعلام کرد و دستور داد که اهل حرم را به مدینه بازگردانند.
اینچنین است اثرات کسی که در حین جان دادن می فرماید" راضیاً برضاک، تسلیماً لامرک، لا معبوداً سواک" .
کربلا آزمایشگاه مردم¬شناسی است، هر کس می تواند شبیه خودش را آنجا بیابد، از این دانشگاه حیف است که تنها بعد عزا و ماتمش را فرا بگیریم. به قول مولانا:
" پس عزا بر خود کنید ای خفتگان/ زانکه بد مرگیست این خواب گران
روح سلطانی ز زندانی بجست/ جامه چه بدرانیم و چون خاییم داست
چون که ایشان خسرو دین بوده اند/ وقت شادی شد چو بشکستند بند
بر دل و دین خرابت گریه کن/ که نهی آگه بر این خاک کهن"

فردین ر
محرم 1391 شمسی
۱۳۹۱/۰۷/۰۴ | ۱۳:۲۱

به نام حق
در پاسخ به یادداشت امروز آقای حسین شریعتمداری
متاسفانه با وجودیکه نویسنده محترم، سعی کرده است نشان دهد که مشکلی با آیت الله هاشمی رفسنجانی ندارد و خواسته است احترام اندکی هنوز برای ایشان قائل شود ، ولی غرض ورزی شان علی رغم تلاشان رای پنهان نمودنش کاملا مشهود است. به عنوان نمونه:
1- در چندین جای سخن آقای مهدی هاشمی که فعلا جرمشان در دستگاه قضا قطعی نشده و متهم می باشند، به عمد مجرم خطاب شده است.
2- آقای مهدی هاشمی که به اختیار خودشان به کشور بازگشته اند،( و به گفته آیت الله هاشمی رفسنجانی حتی عدم بازگشتشان تا کنون به توصیه ریاست دستگاه قضا بوده است) مجرم فراری نامیده شده اند.
3. جالب است که با همه اتهامات و القابی که به آقای مهدی هاشمی و فائزه هاشمی وارد کرده اند، شخص متهم توهین کننده به ایشان را (که در دادگاه صالحه مجرم شناخته شده است) برادر بسیجی خطاب کرده اند و حتی سلامت و استقلال دادگاه ایشان را به نوعی زیر سوال برده اند که با سخنان قبلی اشان در مورد عدالت و استقلال دستگاه قضا در ابتدای این متن در تناقض است.
4. و در آخر قصاص قبل از اثبات جرم و مقایسه مهدی و فائزه هاشمی با کسانی است( فرزندان آیات عظام نقل شده) که هم جرمشان محرز شده و هم اعدام شده اند، که این حد نهایی تصورات نویسنده محترم در مورد این خانواده را نشان می دهد.
یا علی مدد
فردین روزبهانی
۱۳۹۰/۰۹/۱۳ | ۲۰:۰۴
50 حدیث از امام حسین علیه السلام فرمودند:

1. هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع می شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود
2. جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد
3. هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع ی و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود
4.
رستگـار نمی ی مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد
5.
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است
6. کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت
7. عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند
8. گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است
9. آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
10. بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.
11. هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
12. کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.
13. کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می ی .
14. کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند ی، خداوند او را به مردم وا می گذارد.
15. کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند
16. از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .
17. از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .
18. چیزى را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد
19. هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
20. عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق .
21. حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند، و به عذرخواهی می پردازد.
22. همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار استی
23. همنشینی با سفلگان و افراد پست ناپسند است و همدمی گناهکاران موجب بدبینی مردم و از دست دادن اعتماد و اعتبار استی
24. به درستی که من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمکاران را جز محنت نمی دانم.
25. هر که خدا را، آن‌گونه که سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کندی
26. بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه چشم امید به او نبسته، بخشش ‌کند.
27. بی‏ گمان شیعیان ما، دل‏هایشان از هر خیانت، کینه، و فریبکارى پاک است.
28. هر کسی که سه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد؛ بهشت بر او واجب می شود و در قیامت نیز پیامبر(ص) شفیع او خواهد بود
29. نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید
30. خداوند قائم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى‏آورد و آن‏گاه او از ستم‏گران انتقام مى‏گیرد
31. من کشته اشکم ؛ هر مؤمنى مرا یاد کند ، اشکش روان شود
32. خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتارى‏ها) ادبم مکن
33. عقل، جز با پیروى از حق، کامل نمى‏شود
34. از نشانه‏ هاى خوش‏نامى و نیك‏بختى ، همنشینى با خردمندان است.
35. اى مردم در خوبى‏ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده‏اید، به حساب نیاورید.
36. غافلگیر کردن بنده از جانب خداوند به این شکل است که به او نعمت فراوان دهد و توفیق شکرگزاری را از او بگیرد.
37. کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود .
38. بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.
39. عقل جز به پیروی از «حق» کمال نمی یابد آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود؟
40. خدایا! با غرق کردن من در ناز و نعمت، مرا به پرتگاه عذاب خویش مَکشان و با بلایا (گرفتارى ‏ها) ادبم مکن.
41. كسى در روز قيامت از شدائد و أحوال آن در أمان نمى باشد، مگر آن كه در دنيا از خداوند متعال ترس داشته باشد ـ و اهل گناه و معصيت نگردد-
42. بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد (سلام نکند).
43.
سلام کردن هفتاد حسنه و ثواب دارد شصت و نه ثواب از برای سلام کننده و یک ثواب برای جوابگو است (با وجود آنکه سلام کردن مستحب ولی جواب دادن آن واجب است).
44.
هر که خدا را ، آن‌گونه که سزاوار اوست ، بندگی کند ، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند
45. گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است
46. كسي كه بخواهد از راه گناه به مقصدي برسد ، ديرتر به آرزويش مي رسد و زودتر به آنچه مي ترسد گرفتار مي شود
47. هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع می شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود
48. رستگـار نمی شوند مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد.
49. بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.
50. کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.
۱۳۹۰/۰۷/۱۷ | ۱۴:۱۲

بشکه نفت


بشکه نفتی داخل انبار بود

سالن انبار تنگ و تار بود


عصر جمعه حول و حوش شیش و هفت

برق سالن اتصالی کرد و رفت


عده‌ای هم جمع بودند از قضا

صف کشیده تا کنار پله‌ها


یک به یک می‌آمدند و با ادب

لمس می‌کردند و می‌رفتند عقب


لمس می‌کردند مردان و زنان

هر کسی چیزی گمان می‌برد از آن


این یکی استادکار ذوالفنون

گفت چیزی نیست این غیر از ستون


آن یکی مرد سیاسی با دو دست

لمس کرد و گفت حتما قدرت است


کودکی هم روی آن دستی کشید

گفت اسنک بود با طعم شوید!


کهنه رندی هم رسید و دست زد

گفت ایران هزار و چارصد


عاشقی هم گفت این دعوا خطاست

بی خیال بشکه معشوقم کجاست؟


عاقلی هم میگذشت از آن کنار

گفت مارک و لیره و پوند و دلار


دختری هم ناگهان جیغی کشید

گفت مردی بود با اسب سپید


عده‌ای ناگاه از راه آمدند

شمعی آوردند تا روشن کنند


شمع را با فندکی افروختند

بشکه در دم منفجر شد سوختند


بشنو اما حاصل این گفتگو

ما درون بشکه نفتیم ای عمو


می‌رسد هر کشوری از هرکجا

پای خود را می‌کند در کفش ما


حرف آخر یک کلام است و همین

کاشکی بی نفت بود این سرزمین

۱۳۹۰/۰۶/۰۷ | ۱۰:۴۶

مرحوم مستجاب احمدیان... روحش شاد
۱۳۹۰/۰۵/۲۵ | ۱۲:۰۲
شریعتی و امروز

تمام آنچه که در سخنان شریعتی در باب یک اسلام شورانگیز برای رسیدن به یک جامعه انسانی وجود دارد، چیزی است که مخالفت مطلق دارد با آنچه که امروز در جامعه تخدیرشده ما دیده می شود که یک اسلام منحرف که پوستین وارونه بر آن پوشیده شده است به خورد مردم داده میشود و جوانان ما حقیقتا تقدیس خشونت می کنند و با تحریف حقیقت خوش هستند و تمام مطبوعات ما هم در همین راه می روند. شریعتی اگر امروز بود مطمئن باشد که یک سطر از سخنانش در مطبوعات امروز قابل نشر و یا درج نبود. حداکثر به سرنوشت کسی مثل مرحوم منتظری یا مرحوم بزرگان مبتلا می شد و به همین سبب هم اکنون سعادتمندتر است که در این دوران نیست و نام نیکی را که با خود برده است، برقرار است وگرنه در جمهور اسلامی به انواع مطاعن، مطعون می شد و تهمت ها بر سر او می بارید و جامه اسلامیت و انسانیت را نیز از تن او بیرون می آوردند و اگر فرار نمی کرد و تبعید خود خواسته ای را پذیرا نمی شد دستکم در حصر و حبس خانگی می ماند و یا شاید هم مخفیانه ترور می شد و این سرنوشتی است که من برای شریعتی می بینم اگر زنده مانده بود و تا امروز می زیست و اجازه زیستن داشت.


 
Bottom