۱۳۸۵/۰۵/۰۹ | ۰۰:۰۴
به نام خدای علی
مقاله قوچانی فوق تصور بود ، بخونین:
پيشنهاد طرح صلح ايرانى
همه ما لبنانى هستيم
محمد قوچانى
«من در اجدادمان يك خصوصيت لبنانى يافته ام كه همان مهاجرت به صورتى عجيب و غريب است. من دو نسل متوالى را در اين خاندان نديده ام كه در يك سرزمين زندگى كرده باشند.» امام موسى صدر*مقاومت حزب الله لبنان در برابر ارتش اسرائيل از مرز دو هفته عبور كرده و هنوز اسراى اسرائيل در بند حزب الله به سر مى برند. گرچه آتش اسرائيل بى محابا بر سر شيعيان لبنان مى ريزد اما از زمان جمال عبدالناصر اسطوره ناسيوناليسم عرب تاكنون چنين مقاومتى كم نظير بوده است. اگر جنگ همين امروز تمام شود يا آتش بس برقرار شود بدون ترديد برنده آن حزب الله خواهد بود و اگر نبرد ادامه يابد نيز هيچ چشم انداز اميدبخشى براى اسرائيل وجود ندارد و كمتر كسى اطمينان دارد كه تل آويو بتواند به اهداف تعريف شده خود برسد. ويرانى جنوب لبنان يا جنوب بيروت هدف نهايى اسرائيل نيست. اين اقدامات در واقع مقدمه هدف بزرگترى به نام سلب مشروعيت و محبوبيت جنبش حزب الله است كه ظاهراً هرچه زمان سپرى مى شود و ويرانگرى اسرائيل بيشتر مى شود هر دو عنصر مشروعيت و محبوبيت جنبش حزب الله بالاتر مى رود. به اين معنا حداقل در كوتاه مدت چاقوى اسرائيل دسته خودش را مى برد و در درازمدت حزب الله با تغيير نقش از يك نيروى صرفاً نظامى به نهادى اجتماعى (تغييرى كه استعداد آن در اين جنبش وجود دارد) و ايفاى نقش در بازسازى لبنان مى تواند از هرگونه آسيب رسانى به محبوبيت خود جلوگيرى كند و در مقام محبوب ترين نيروى مقاومت در برابر اسرائيل از عهد ناصر بدين سو جايگاهى تاريخى بيابند. در اين ميان اما روسياهى به جهان عرب مى ماند. شاهان محافظه كار و افسران سابقاً راديكال عرب كه بر بيشتر سرزمين هاى خاورميانه حكمرانى مى كنند حتى از برگزارى اجلاس سران عرب خوددارى كرده اند و با انفعال آگاهانه خود به اسرائيل چراغ سبز نشان داده اند تا بدون درگير شدن با مناطق سنى نشين و مسيحى نشين لبنان و بيروت شيعيان را از صحنه خاورميانه حذف كنند. در واقع مانند همه جنگ هاى بزرگ تاريخ، به زودى نبردى زير سايه جنگ اسرائيل و حزب الله وجود دارد كه نبايد از ديده پنهان ماند. دولت هاى عرب از زمان سقوط صدام حسين در كابوس هلال شيعى به سر مى برند. از نگاه آنان برنده جنگ «صدام - بوش» و «عراق - آمريكا» هيچ كدام از طرفين نبرد نبودند؛ ايران بود كه به خرج ايالات متحده بهترين دوستانش را بر كرسى دولت بغداد ديد. عراق امروز نزديك ترين عراق تاريخ به ايران است. قدرتمندترين شخصيت اجتماعى عراق آيت الله سيدعلى سيستانى زاده مشهد است و به جز اياد علاوى ديگر سران حكومت و مجلس موقت و دائم عراق همه از دوستان ايران به حساب مى آيند. در سوريه و لبنان نيز دوستان ايران بخش مهمى از قدرت سياسى را در اختيار دارند. به اين ترتيب شيعيان مى توانند مسير طلايى مديترانه تا خليج فارس را بدون هيچ مانعى طى كنند و ذخاير فراوان نفت و گاز و سواحل و مزارع و... را در اختيار بگيرند. در اين جغرافياى شيعى به همه زبان هاى اصلى جهان اسلام از فارسى (ايران) و تركى (آذربايجان ايران) تا عربى (عراق و لبنان) و اردو (پاكستان) از جنبش شيعه دفاع مى شود. ميان شمال و جنوب خاورميانه و ميان تركان آسياى ميانه و آسياى صغير و عربان آسياى غربى و شمال آفريقا مرزبندى مى شود. به همين دليل است كه سران جهان عرب سعى كرده اند از منظر يك ناظر بى طرف و در واقع طرفدار سركوب حزب الله لبنان به جنگ اخير بنگرند و حتى دولت نزديك به خود در بيروت را از مداخله بازدارند. نبرد كنونى سرانجام پايان خواهد يافت. از هم اكنون مى توان پيش بينى كرد كه حتى اگر ارتش اسرائيل بيروت را اشغال كند كسى آن را پيروز نخواهد خواند. خلع سلاح حزب الله نيز امروز آسان تر از ديروز نيست. اگر يك سال قبل خلع سلاح حزب الله مطالبه اى براساس حقوق بين الملل و به استناد قطعنامه شوراى امنيت سازمان ملل متحد بود، اكنون مطالبه اى صهيونيستى است كه فاقد حداقل هاى لازم از نظر حقوق بين الملل است. از سوى ديگر كشتار وسيع مردم لبنان در برابر به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائيلى و پيشنهاد معاوضه آن از سوى حزب الله سبب شده حتى افرادى كه با حزب الله همدلى ندارند با اسرائيل مرزبندى كنند. بنابراين به زودى اعراب ديگر مجبور خواهند شد از موضع ناظر بى طرف خارج شوند و جايگاه خود را در اين منازعه روشن كنند. در اين ميان ايران به عنوان وطن دوم شيعيان لبنان نقشى تاريخى دارد. اعراب بارها در مجادلات اخير سعى كردند پيكان حمله به بنيادگرايى را متوجه شيعيان كنند و چهره افرادى مانند سيدمقتدا صدر را در عراق برجسته كنند. اما سهم بزرگ افرادى مانند آيت الله سيستانى در صلح و ثبات عراق سبب شد بنيادگرا نماياندن شيعيان تكذيب شود. كار به جايى رسيد كه رهبران شيعيان ايران و عراق در برابر موج ترور هاى بنيادگرايان سنى مذهب در عراق دعوت به خويشتندارى كنند و با جدا كردن حساب عامه اهل سنت از خواص بنيادگراى ايشان چهره اى صلح طلب از شيعيان ارائه كنند. همين سياست مى تواند در لبنان تكرار شود. شيعيان لبنان در حوادث اخير تنها ماندند و تنها مقاومت كردند. اين تنهايى اگرچه نبايد به فراموشى سپرده شود اما نبايد سبب كينه جويى شود. اكنون شيعيان با سربلندى مى توانند جغرافياى سياسى خود را در دل خاورميانه عربى و خاورميانه غربى تثبيت كنند. آميزش عملگرايى سياسى، نوگرايى دينى و مقاومت دفاعى جهان شيعه را در آغاز مرحله تازه اى از حيات سياسى خود قرار مى دهد. براساس همين عملگرايى سياسى است كه حزب الله وارد دولت و مجلس لبنان مى شود و براساس همين نوگرايى دينى است كه شيعيان برخلاف شبكه القاعده و حكومت طالبان مظاهر مدرنيته (اعم از تلويزيون، تحزب، مبارزه پارلمانى، روزنامه و...) را پذيرفته اند و زنان در جنبش آنان حضورى فعال دارند و براساس همين مقاومت دفاعى است كه ارتش اسرائيل ديروز عملاً از جنوب لبنان عقب نشينى كرد و همين وجوه سه گانه حزب الله لبنان است كه ديروز در نطق تلويزيونى سيدحسن نصرالله رهبر هوشمند حزب الله تكرار شد. سيدحسن نصرالله در نطق ديروز خود نشان داد كه به هيچ وجه با اسامه بن لادن قابل مقايسه نيست و شيعيان با طالبان قابل مقايسه نيستند و اين واقعيتى است كه سران جهان عرب و جهان غرب بايد درك كنند. اما در فهم و ارائه اين واقعيت ايران به عنوان مدرن ترين دولت شيعه جهان نقش اساسى دارد. اكنون زمان آن است كه ايران ابتكار عمل را به دست گيرد و با مشورت همه جناح هاى سياسى و فكرى طرحى براى حل منازعات خاورميانه ارائه كند. تاكنون همه ابتكارات صلح خاورميانه غربى يا عربى بوده اند. اكنون نوبت يك طرح صلح ايرانى است در لحظه اى كه حزب الله پيروز ميدان است. اين طرح صلح مى تواند توسط چهره هاى غيردولتى ايران پيشنهاد شود و شايد افرادى مانند سيدمحمد خاتمى مناسب ترين پيشنهاددهندگان باشند. طرح صلحى كه همه مسائل خاورميانه؛ پرونده هسته اى ايران، ثبات در عراق، پرونده رفيق حريرى، تاسيس دولت فلسطينى و بنيادگرايى تروريستى را با هم حل مى كند. خاورميانه يك كل به هم پيوسته است. شايد جواب غزه را در بيروت بدهند. ايران تاكنون براى صلح در عراق و افغانستان خود بهترين رفتار را با آمريكا انجام داده است. معنا ندارد كه عربستان به عنوان زادگاه بن لادن متحد غرب باشد و ايران به عنوان زادگاه آيت الله سيستانى دشمن غرب. ايران وطن دوم لبنانى ها است. آمريكايى ها بايد بدانند وقتى در لبنان با كسى حرف مى زنند در واقع با ايرانى ها حرف مى زنند. و هنگامى كه با ايران بر سر ميز مذاكره مى نشينند در واقع يك پايه اين ميز در تهران و پايه ديگر آن در بيروت قرار دارد و پاى اين ميز همه نشسته اند از اصلاح طلبان تا اصولگرايان ايرانى و لبنانى. وقتى حادثه ۱۱ سپتامبر در ايالات متحده رخ داد روزنامه مستقل و روشنفكرى فرانسه لوموند نوشت امروز همه ما آمريكايى هستيم. اكنون در ايران هم زمان آن است كه بنويسيم: همه ما لبنانى هستيم. همان خصوصيت عجيب و غريب لبنانى كه هرگز دو نسل از يك خانواده در يك سرزمين زندگى نمى كنند اكنون در ايرانيان حلول كرده است.
۱۳۸۵/۰۵/۰۶ | ۱۹:۵۸
برادري كه در اين روزهاي سخت، در كنار سيدحسن نصرالله و همراه با اوست، از حال و هواي معنوي حاكم بر رزمندگان حزب‌الله مي‌گفت، از فضاي عاشورايي سيدحسن و از نمازهاي عارفانه او گفت كه يادآور نماز ظهر عاشوراي اباعبدالله(ع) است، از عطر شهادت كه وجود اين دلدادگان حق را آكنده كرده است و شگفت نيست كه امروز براي حزب‌الله، عاشورا باشد و جنوب لبنان، كربلا، چراكه حسينيان سخت به زندگي در عاشورا باور دارند و ممات را در غروب عاشورا مي‌دانند؛ «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا».اگر پير جماران، دفاع مقدس و كارزار سپاه اسلام با ارتش بعثي را «ايستادگي تمام اسلام در برابر تمام كفر» خواند، امروز مي‌توان نبرد جنوب لبنان را رويارويي خالص‌ترين اسلام در برابر خالص‌ترين كفر عالم دانست.
آنان كه به استنشاق عطر شهادت و معنويت در فضاي جبهه‌هاي ايران خو گرفته بودند و سال‌هاست كه در پس آلودگي‌هاي جاه و مال و شهوت، در اين سرزمين، نفسشان به شماره افتاده، اين روزها با استشمام رايحه شهادت از سرزمين لبنان، جاني دوباره گرفته‌اند و شگفتي نيست از حلول روح شهادت در قرن بيست‌ويكم؛ همان خداوندي كه از دم روح‌الله در قرن بيستم نفس مسيحايي بر پيكره كم‌رمق موحدين دميد و عالم را با زمزمه توحيد آكنده كرد، امروز از حلقوم فرزند روح‌الله، عالم را دگرگون ساخته است؛ «كل يوم هو في شأن».و امروز حسن است كه نداي حسين(ع) را سر داده است. اوست كه با ياران و توانايي معدود و محدودش در برابر دنياي ظلم ايستاده و با فريادي انباشته از عزت و مظلوميت، «هل من ناصر» سر مي‌دهد. و اين نه به خاطر بيم از مرگ است كه فرزندان روح‌الله، همچون مولا علي(ع) اشتياقشان به مرگ، بيش از كودك به سينه مادر است، بلكه اتمام حجتي است براي ما.براي ما كه به نام حق، زنجير باطل را بر پاي خود گره زده‌ايم تا توان حركت و رفتن را از ما بگيرد. براي ما كه آنچنان در بند روزمرگي و شيريني دنيا فرو رفته‌ايم كه قلبمان سنگ و گوششان كر شده است و حاضر به گذشتن از اين جيفه متعفن كه سراسر وجودمان را آكنده، نيستيم.امروز عاشوراست و لبنان، كربلا؛ آزموني سخت

پيش روي ماست. مباد كه از كوفيان باشيم.
۱۳۸۵/۰۴/۲۷ | ۱۶:۴۳
کنار میدان امام حسین شلوغی و ترافیک و آدم های رنگ و وارنگ هیچی برای دختر جذابیت نداشت. خواهر بزرگتر حیران شده و خودش نمی فهمید چرا در خیابان بی خودی قدم می زنند.جذابیت موضوع زمانی برایم روشن شد که دیدم خواهر بزرگتر دنبال راهکاری است تا صدای بچه را بخواباند، اندکی به صدای بچه دقت می کردی متوجه موضوع می شدی. خواهر کوچکتر می گفت: مگه بابا 5000 تومان نداده که کادو بخریم ؟خواهر بزرگتر با بی حوصلگی جواب داد: دیدی که نمی شه باهاش کیف و کفش و این چیزا رو خرید!موضوع واضح بود، موجودی مالی بچه ها 5 هزار تومان بود و قصه همیشگی . . .با فاصله دنبال این دو کودک راه افتادم به اولین گل فروشی وارد شدند، گلایل شاخه ای 1500 تومان، رز شاخه ای 3500 تومان، ارکیده شاخه ای 25000 تومان!خواهر کوچکتر با شادی به مقابل ارکیده ها پرید و گفت: بیا یه دونه از اینا بخریم بریم خونه، خیلی خوشگله!خواهر بزرگتر با خنده تلخی جواب داد: ببین این پول اگر جلوی پنج تا آئینه بذاریم می شه این گل رو خرید!خلاصه دردسرتان ندهم بچه ها گرفتار یک خوف و رجا شده بودند که با 5 هزار تومان چند تا دسته گل می توانند بخرند.خواهر بزرگتر که شاید به 14 سال نمی رسید با عقلانیت جالبی دو شاخه رز برداشت و به گل فروش سفارش پیچیدن آنها را داد. گل‌فروش نگاهی به قد و بالای بچه ها انداخت و مشغول بسته بندی گل‌ها شد، دست آخر موقع حساب کردن یک کلام گفت: 7000 تومان!خواهر بزرگتر با تحکم گفت: ما از اینا برنداشتیم، از اونایی که پشت او صندوقه برداشتیم، 5 تومان هم بیشتر پول نداریم!دیدم شاخای گل فروش از سرش زد بیرون و با تعجب گفت: ببینیم این گل با اون گل چه فرقی داره؟خواهر کوچکتر با شیرین زبانی گفت: اینا مال کوچیکاست اون گلا ماله بزرگاست!گل فروش که گویی با یک تریلی تصادف کرده بود، هم چنان که پول را از بچه ها می گرفت مات و مبهوت به آنها نگاه می کرد.دختر بچه ها شاد و راضی دنبال زندگی شان رفتند تا شبی را با شاد کردن دل مادرشان به صبح برسانند.اما آیا به واقع ارزشمداری جامعه ما باید تن مردم را مشت و مال بدهد و کسی نیست که در چنین روزها و شب های با ارزشی برای مردم در مقابل سودجویی و زیاده خواهی های بعضی ها مقاومت کند؟دل به دست آوردن از کودکان این چنینی کار سختی نیست، ای کاش شهرداری و دیگر سازمان های فرهنگی می توانستند به جای حرف زدن و کنفرانس برگزار کردن، به اندازه سیب و پرتغال شب عید برای روز مادر و در آینده روز پدر وقت و بودجه گذاشته و برنامه ریزی می کردند تا حداقل بچه های کوچک بتوانند بی دغدغه شاخه گلی ارزان را به مادران خود بدهند.شاخه گلی که می توان در این شب ها به مادران منتظری داد که هنوز پس از سال ها در انتظار بازگشت فرزندان خود هستند.شاخه گلی که می تواند دل مادری تنها را در گوشه ای از این شهر شاد کند. شاخه گلی که تا دیشب نصف قیمت بود اما . . .
۱۳۸۵/۰۴/۲۲ | ۲۳:۴۷
طهارت
از این به بعد می خوام یه سری بحثها در مورد سلوک انجام بدم و شروعش با بحث طهارت(یا علی مدد)

اینکه چرا از بحث طهارت شروع کردم ، شاید یکیش به خاطر این بود که به کار همه بیاد و هم اینکه یه بحث جدیدی باشه واسه سلسله بحثایی که می خوام از این به بعد بکنم. ضمنا این ابتدایی ترین عمل در مرحله کمالات انسانی است، استدعای این کمترین اینه که ایشالله توفیق عمل داشته باشم و باشیم.
ابتدا مراتب طهارت رو عرض می کن، معنای ظاهری طهارت یعنی پاکی و معنای باطنی رو در طول بحثها عرض می کنم. در زمینه معنای ظاهری ، بحث وضو همردیف با طهارت امده است و از دوستان عزیز انتظار دارم که موقع خوندن این سطور ، با وضو باشین که در بحثهای آینده به لطف خدا می گم که جایگاه وضو در عام هستی کجاست.
نکته 365 هزار و یک نکته: حدیٍی از جناب رسول اکرم می گوید : امت من روی سفید و دست و پای سفید باشن از اثر وضو، وخدا وقتی نماز را واجب کرد وضو را واجب کرد و چهار عضو رو مخصوص کرد چرا که آدم اول روی به دخت کرد و به پای برفت و با دست چید و بر سر گذاشت و برحوا آورد ، و این چهار عضو گنه کار به وقت طاعت باید شسته شوند.
اصلا وضو گرفتن نور است به قول پیامبر ، و وضو بروضو گرفتن هم نور بر نور (نور علی نور) . دلیل اینه که نماز پاک است و حقیقتی دارد از نور و یک کسی که تاریک است حق ملاقات با نور را ندارد و خدا نمی خواد که بنده اش آلوده با نماز روبرو شود.(الصلاه نور)
هر کسی بخواد از حیوان بودن دس بکشه و انسان بشه ، گاهی حوادث حضرت آدم براش پیش میاد ، یا مث داستان موسی و یا مث مشکل یوسف و یا هر کدوم از داستانایی که در قرآن اومده، و این داستانا برای ارائه راه حل این مشکلات در راهه سلوکه . و اینا همش استعاره است ، مثلا در داستان آدم ، همبستری با حوا تعبیر شده به مار، و معمولا تو سلوک اولین معضلی که پیش میاد اینه که طرف همسر داره ، و همون روایتی که میگه آدم شو ، همون پیامبر و همون دین و همون کتاب گفته ازدواج کن ، نصف دین است و همون خدایی که میگه عرش من منتظر توست هم ، دستور به همبستری میده. حالا اینکه قضیه تاهل با سلوک چجور جمع میشه (مثلا نفقه زن ، رسیدگی به همسر و ….) ، اینکه میشه همش گرفتاری ، ولی به هر حال آدم با گرفتاری آدم میشه .( ولا تقربو هذه الشجره) مگه میشه به درخت دنیا نزدیک نشد ، مگه میشه؟ آدم اول رو به درخت دنیا آورد ، خب حال با این روی و این پا و دست و سر ، اگه می خوای برگردی سمت خدا ، اینا آلودست و باید این چهار تا رو بشوری. یعنی باید یکپارچه در طهارت ، در برابر خدا باشی. شکر لله این عرفان نظری نیست که سخت باشه، خدای متعال آسون گرفت ، دیگه وضو گرفتن که سخت نیست که بعضیا……….
ادامه بحث وضو باشه واسه مطلب بعدی(خوابم میاد خب چیه؟!)
یا حق
مظهر وفا
همسر مولا اميرالمؤمنين مظهر مهر و وفا ام البنين
السلام اي گوهر درياي عشق السلام اي لاله صحراي عشق
السلام اي مظهر صبر و وفا السلام اي زوجه شير خدا
السلام اي لؤلؤ بحر شرف گوهر ايثار و عصمت را صدف
السلام اي باغبان لاله ها اي به حيرانت همه آلاله ها
السلام اي مادر سلطان عشق نام تو ديباچه ديوان عشق
السلام اي بحر عصمت شط نور خادم درگاه تو غلمان و حور
السلام اي مفخر ما شيعيان اي فداي نام تو اهل جهان
خوانده اي خود را كنيز فاطمه داده اي درس محبت بر همه
باغبان گلشن آل علي بعد زهرا بوده‌اي تنها بلي
بعد زهرايي تو الگوي زنان چون تو و زينب نديده اين جهان
همسر والا در مقام بوتراب همچو گل باشد به عطر و بو گلاب
بر ابوفاضل به دنيا مادري زين سبب بر كل عالم مفخري
خاك كويت توتياي چشم ما جان عالم نام پاكت را فدا
باب حاجات همه شد پور تو خود بود او شاخه اي از نور تو
چون به او شير محبت داده اي درس ايثار و عطوفت داده اي
اي تو ما را در دو دنيا دادرس از كرم، لطفي نما فرياد رس
درد پنهان همه بنما دوا از تو مي خواهيم برات كربلا
 
Bottom