۱۳۸۴/۰۵/۱۳ | ۱۲:۰۷
به نام خدای علی
چند وقته انقدر مشغولم که حتی فرصت نوشتن ندارم. بعد احساس یاسی که بعد یه سری مسائل بهم دست داده بود و شوکی که بهم وارد شده بود ، خدا خودش به دادم رسید. گفته بودم که خدا گر ز رحمت.....
مصاحبه دانشگاه صنعتی شریف خیلی جالب در نیومد ولی مصاحبه ورودی مهندسی هسته ای شهید بهشتی کولاک بود.
دنبال کار می گشتم که یه مقدار از غم وغصم کم کنه و مشغول بشم ، که باز مدد الهی کار خودشو کرد . یه روز اتفاقی گفتم یه سرکی به ذوب آهن ملایر بزنم(ذوب آهن خصوصی اداره میشه و سطح حقوقیش خیلی پایینه . صاحبش یکی از اقوام دور ماست ، که بجز اینجا هفتا شرکت بزرگ دیگه هم داره، از جمله شرکت بزرگ آونگان اراک که نورد تیر آهن و نبشیه و پارسال 120 میلیارد تو بورس خریدش، یا همین نورد زاگرس ملایر که تنها تولید کننده میلگرد و میل اتومات آلیاژی تو خاورمیانه است)، تو شرکت که رفتم اشنباهی بجای اینکه برم سمت راست ، رفتم سمت چپ ، که این مقدمه آشنایی من با مهندس پور عبدالله و شرکت فنی مهندسی آذر صنعت شد. این شرکت آذر صنعت که می گم بهترین شرکت راه انداز و نصب و طراحی خطوط نورد فولاده. یه مشت از مهندسای قدیمی و 30 -40 سال تجربه فولاد اهواز و ذوب آهن اصفهان جمع شدن تو این شرکت که واسه ما جوونا شده یه دانشگاه توپ. علاوه بر این سطح حقوقیشم خیلی بالاست و تو این شرکت فقط ما سه نفر جوونیم و بقیه همه پیرمردن. شکر خدا یه بارم گیج بازیم برام خوب شد. اینجا که تموم بشه و راه بیفته کلی پروژه دیگه تو راهه، با این برنامه توسعه که قراره سطح تولید فولاد از 2.5 میلیون تن برسه به بیست میلیون تن ، کلی کارخونه دیگه باید ساخته بشه و کلی شهر دیگه باید برم و چیز یاد بگیرم.تازه تنها کسی که میتونه مونو بلوک تو ایران راه اندازی کنه هم با ماست و دارم کارش رو میدزدم(به اسطلاح خود مهندس غزالی).
بعد همه این خوش اقبالی ها ، موضوع بورس دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا پیش اومد که کم کم داره جدی میشه . هر چی خدا بخواد.
و حال هم یه موضوع دیگه که....
یا علی
 
Bottom