۱۳۸۴/۱۲/۰۶ | ۱۳:۵۶
سخني با غم آلود ترين دل
اي عزيز اين نخستين باري نيست كه قلب شكوهمندت درهم مي پيچد چرا كه از دورترين افقها بر غربتت نظاره گرم
اي عزيز اين اولين سيلي ددمنشانه اي نيست كه بر عارض از شبنم لطيفترت نواخته مي شود
اي عزيز تو كه خود آشناي ويرانه هايي
اي عزيز تو كه خود محرم سكوت و خلوتي اين نخستين باري نيست كه نگاه معصومت از لابلاي غلطان اشك بر خاكها و خاكسترها مي خرامد
اي عزيز تو كه خود آشناي بقيعي از چه رو اينسان مي گريي
اي عزيز اي محرم شبهاي بي چراغ از چه رو چون شمع مي سوزي
اي عزيز اي عزيزاي عزيزاي عزيز
اي عزيز گامهايت بوسه گاه سنگلاخهاست از چه مي گريي؟چنين غريبانه و تنها
اي عزيز از چه بر مزار مادر نشستي و بر نمي خيزي
اي عزيز اين آرامگه اشوب زده ي پدر توست؟يا كه بقيعي ديگر است؟
اي آرام دلماي زاير بقيع سامرا
اي وارث نينواي سامرا
اي ميراث دار محله بني هاشم براستي غربت علي را در تو مي بينم
براستي مظلوميت زهرا از سيمايت هويداست
براستي تنهايي حسن و سوز حسين و ..
.اي عزيز جز اشك و آه بضاعتي مرا نيست تا نثارت كنم
و جز زمزمه هاي انتظار در نگاهم نمي جوشد
مرا جز غريوي بغض آلود نيست كه مرهم سينه ات كنم فريادي به سطوت تندرها و سوز صاعقه ها كه :اللهم عجل لوليك الفرج
۱۳۸۴/۱۲/۰۵ | ۱۵:۰۱
سلام
یه دوستی می گفت که زیادی سوسولی حرف می زنی . گفتم از بابا لنگ دراز که بدتر نیستم . گفت اون قضیش جداست ، وقتی حرف می زنه باید یه بابیلون روش نصب کرد . واسه تو زشته ، گفتم به چشم:
یه هفته است که این درد کلیه بدجوری دهنم رو .... ناجور دارم از درد خودمو ....حالا قضیه درسا بمونن که ..........گذاشتن ، این در فراغ هم که ......
گفت فراغ همون استفراغه . گفتم که واسه تو آره .
رفت و دیگه پشت سرشم نیگاه نکرد. حالا مردین به حرف زدن من گیر بدین......
۱۳۸۴/۱۲/۰۲ | ۱۶:۲۸
تا حالا شده با خودتون بجنگید ، الان یه چند روزه دارم اینکارو می کنم. نمی دونم آخرش من می برم یا خودم. به هر حال اینم یه جور زندگیه که خودم انتخاب کردم. فکر می کنم عزیز مزاحم من الان دیگه رسیده باشه به مقصدش، انشالله که موفق باشه و لااقل اونجا دیگه کسی رو بدبخت نکنه ، هر چند بعید می دونم بتونه عادتاش رو ترک کنه.
بی زارم از تمتم رفیقان نارفیق
اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق
من را به ابتذال نبودن کشانده اند
روح مرا به مسند پوچی نشانده اند
تا این برادران ریاکار زنده اند
این گرگ سیرتان جفا کار زنده اند
یعقوب درد می کشد و کور می شود
یوسف همیشه وصله ناجور می شود
اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند
منصور را هر آینه بر دار می زنند
اینجا کسی برای کسی کس نمی شود
حتی عقاب در خور کرکس نمی شود
ما می رویم گرچه ز الطاف دوستان
بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است
از سادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم
اینجا که گرگ با سگ گله برادر است ....اینجا که گرگ با سگ گله برادر است ....اینجا که گرگ با سگ گله برادر است ....
۱۳۸۴/۱۱/۲۹ | ۱۵:۴۹
به نام خداي علي
نمي دونم چم شده ، مي خوام شروع كنم شديدا به خر زدن شايد يه جورايي خيالم راحت بشه ، شايد الان ديگه بدون مزاحم منم بتونم درس خون بشم ، البته شايد ، اگه بذارن جماعت. اصلا تو حال خودم نيستم ، تو يه عالم دگم ، با يچكي نمي تونم بيشتر از يه ربع بمونم و همين جور مث آواره ها مي گردم تو دانشگاه ، خوابگاهم كه بي خيال شهرك شدم و با چنتا از دانشجوهاي دكترا تو وليعصر هم اتاق شدم. اونجام با كسي حرف نمي زنم ، دارم از دست يه احساس فرار مي كنم ، مي ترسم ، از همه آدما مي ترسم و نمي تونم به كسي اعتماد كنم . يه جمله از هدايت ديروز شنيدم :بزرگترين سرمايه آدميزاد ، خودكشي ، واقعا اينطوره؟
۱۳۸۴/۱۱/۲۳ | ۱۲:۱۲
به نام خداي علي
امروز روز اول تحصيل كارشناسي ارشد من تو دانشگاه تبريزه ، يه سري از بچه ها تعجب مي كنن كه چرا تاريخ صدور كارت دانشجوييم مال 83 است ، ياد بچه هاي دبيرستان افتادم كه از تاريخ صدور شناسنامه ام كه مال 66 بود تعجب كي كردن ، به هر حال زندگيم انقدر پيچيده شده كه خودمم نمي دونم دارم چه غلطي مي كنم ، بايد از اين مملكت برم ، ديگه داره حالم از ايراني جماعت به هم مي خوره.
۱۳۸۴/۱۱/۲۰ | ۱۸:۴۸
و امروز عاشوراست، همان نغمه و همان سلام:
سلام بر آفتاب سوزان ، سلام برصحرای تفتیده ، سلام بر لبان خشکیده ، سلام بر آب علقمه، سلام بر کودکان تشنه لب ، سلام بر خنده زنان شب ، سلام بر آزاد مرد رهیده ، سلام بر پیر عاشق ، سلام بر غلام آزاد ، سلام بر جوان کشته بر دست پدر ، سلام بر مشک سوراخ شده ، سلام بر دست جدا شده ، سلام بر چشم تیر خورده ، سلام بر فرق عمود آهنین خورده ، سلام بر شجاعت و همیت ، سلام بر ایثار ، سلام بر لبان تشنه سقا ، سلام بر یال اسب رنگین شده با خون، سلام بر قنداقه سرخ رنگ ، سلام بر گلوی شش ماهه تیر خورده ، سلام بر خون پاشیده شده به هوا ، سلام بر حنجر بریده ، سلام بر سرهای بی بدن ، سلام بر بدنهای بی سر ، سلام بر سرهای روی نیزه ، سلام بر دست شکسته ، سلام بر پهلوی شکسته ، سلام بر روی نیلی، سلام بر سه ساله قد خمیده ، سلام بر محمل خونین، سلام بر سر وسینی ، سلام بر دندانهای چوب خیزران خورده ، سلام بر اسیری ، سلام بر مردانگی زنانه ، سلام بر سخنان کوبنده ، سلام بر رشادت، سلام بر صداقت ، سلام بر رسالت ، سلام بر شهادت.............

چون که شد وقت جسارت - شامیا مشغول غارت
عباسم خوابیده بودی – خواهرت رفت به اسارت
زره ساقی لشکر - کلاه خود علی اکبر – پیرهن دوخته مادر – خاتم دست پیمبر – گوشوار سه ساله دختر – معجر غمدیده خواهر
همشون رفته به غارت – حتی گهواره اصغر.............

یا علی
۱۳۸۴/۱۱/۱۹ | ۰۰:۲۹
قدمم
مسافت را
در کوچه
لگد مال
میکند
جهنم ِ درونم را
اما
چاره چیست؟!


و.مایاکوفسکی
قدمم
مسافت را
در کوچه
لگد مال
میکند
جهنم ِ درونم را
اما
چاره چیست؟!


و.مایاکوفسکی
۱۳۸۴/۱۱/۱۸ | ۱۱:۵۰

۱۳۸۴/۱۱/۱۷ | ۱۱:۲۸
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
و این روایت دیگری است که طفل دلم با تو واگویه می کند؟ غربت و روایت شناختن! روایت :
هَذا الَّذی تَعرِفُ ألبَطحاءِ وَ طَئتَهُ وَ البَیتُ یَعرِفَهُ و َ الحِلّ وَ الحَرَمطفل دلم روایت غربت غریبی را می گوید که سنگریزه های حرم نیز او را می شناسد ...
سلام خدا و ملائك بر تو باد، سلام تمام انبياي الهي و سلام عاشقانت بر تو باد كه يد الهي ات را بر كمر نهادي و عاشقانه جان به درگاه دوست هديه كردي تا عشق و وفاي خود را ابراز كني در حالي كه مي دانستي من عشق تو را دريافته ام...و امروز روایت غربت و غریبی تو در تمامی دلهای عاشق سوخته روایتی جانسوز است که داهیه عاشورا در تمامی تاریخ پرتپش می دارد و آب ....همان قصه ای است که تشنگی را به یاد می آورد و اشک آن داستانی که چشمان همیشه دریایی تو را به اذهان می آورد و سوز را بر قلبها!
 
Bottom