۱۳۸۲/۰۸/۱۸ | ۱۳:۴۳
برای روز میلاد تن من نمیخوام پیرهن شادی بپوشی
به رسم عادت دیرینه حتی برایم جام سر مستی بنوشی
برای روز میلادم اگر تو به فکر هدیه ای ارزنده هستی
منو با خود ببر تا اوج خواستن بگو با من که با من زنده هستی
بگو با من که با من زنده هستی
که من بی تو نه آغازم نه پایان تویی آغاز روز بودن من
نزار پایان این احساس شیرین بشه بی تو غم فرسودن من
بشه بی تو غم فرسودن من
نمیخوام از گلهای سرخ و آبی برایم تاج خوشبختی بیاری
به ارزشهای ایثار و محبت به پایم اشک خوشحالی بباری
بزار از داغی دستای تنها بگیری حرم گرما بستر من
بزار با تو بسوزه جسم خستم ببینی آتش و خاکستر من
تویی تنها نیاز زنده بودن بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پیرهنی رنگ محبت اگه خواستی بیایی دیدن من
اگه خواستی بیایی دیدن من
که من بی تو نه آغازم نه پایان تویی آغاز روز بودن من
نزار پایان این احساس شیرین بشه بی تو غم فرسودن من
بشه بی تو غم فرسودن من

فردین 2
 
Bottom