۱۳۸۲/۰۹/۰۶ | ۱۷:۳۴
رحم کن ای نفس

ای نفس من ,تا کی زاری می کنی,حال آنکه به ناتوانی من آگاهی؟تا کی فریاد می زنی ,حال آنکه من جز سخن بشریچیزی ندارم که آرزوهای تو را با آن به تصویر کشم.
ای نفس ,به من بنگر عمری را گوش به آموزشهای تو داده ام.
ای آزارگر من ,اندیشه کن ,جسم خود را به پیروی از گامهای تو از بین برده ام .
قلبم پادشاه من بود,اینک بنده تو شده است. صبرم مونس من بود ,اینک به خاطر تو نکوهشگر من شده است .جوانان همدم من بودند,اما امروز سرزنشم می کنند ,اینها همه چیزهایی است که از الهه های عشق دریافت کرده,پس از من زیاده چه میخواهی و به چه چیزطمع داری؟ ذات خود را نا پسند داشتم و پناه امن زندگیم را رها کردم و از شکوه عمرم دور ماندم . و جز تو هیچ چیز برای من باقی نمانده است ,پس درباره من به داد داوری کن ,که داد شکوه توست ,یا برای من مرگ بخواه و مرا از اسارت بیهودگی ات رهایی بخش .
ای نفس ! رحم کن ,عشقی بر من تحمیل کرده ای که توان تحمل آن را ندارم ,تو و عشق یک قدرت اید و من و ناتوانی از هم جدا هستیم .جدال توانمند و ناتوان دیری نمی پاید .
ای نفس! رحم کن,نیکبختی را از دور دستها به من نمودی ; تو و سعادت بر کوهی بلند قرار دارید و من و نگونبختی در ژرفای دره هستیم ,فراز و نشیب کی به دیدار هم میرسند ؟
ای نفس ! رحم کن ! زیبایی را به من نمودی, و من آن را نهان داشتم , تو و زیبایی در نور هستید و من و نادانی در تاریکی و نور هرگز با تاریکی در هم نمی آمیزد .
ای نفس !تو پیش از فرا رسیدن آخرت به آن خشنود می شوی و این در حالی که زنده است از زندگی نگونبخت است . تو با شتاب سوی ابدیت حرکت می کنی و این تن , به کندی به سوی نیستی گام بر می دارد و تو کند نمی شوی و او نیز شتاب نمی کند .ای نفس , این نهایت بیچارگی است .
تو با کشش آسمان به سوی بلندی بالا می روی و این تن با چاذبه ی زمین به سوی پایین فرو می افتد . نه تو او را عزیز می شماری و نه او تو را گرامی میدارد . این دشمنی است .
ای نفس ! تو به حرکت خود بی نیازی و این تن به طبیعت خود نیازمند است , نه تو مدارا می کنی و نه او پیروی می کند این نهایت بد بختی است .
تو در آرامش شب به سوی محبوب می روی و از پیوستن و هم آغوش شدن با او بهره مند می شوی و این تن همواره کشته ی شوق فراق باقی می ماند .
ای نفس ,رحم کن .
کتاب : ( اشکی و لبخندی همراه تند بادها )
جبران خلیل جبران
ترجمه : مسعود انصاری

فردین 2
 
Bottom