۱۳۸۲/۰۸/۲۰ | ۱۶:۳۱
هوا کم کمک دارد سرد می شود و من از این سرما نئشه می شوم و تا اوج آسمانها بال و پر می گیرم.
گذشت آن زمانهایی که پر از احساس بودم،پر از ایده های نو،پر از سبکی و نشاط.حال فقط یک احساسم که همین طور در قلبم می پیچد و نمی گذارم بیرون بزند،یا شاید از فرارش می ترسم که چنین گرفته امش و اجازه رهاییش را نمی دهم.
این چه احساسی است همچنان از گفتنش هراس دارم،می ترسم چه کنم؟
من کیم لیلی و لیلی کیست من ما یکی روحیم اندر دو بدن
 
Bottom