۱۳۸۲/۱۱/۲۳ | ۱۲:۴۴
چند وقتي بود كه با نام مقدسي آشتا شده بودم، نامي پاك كه همچنان كتاب و دفتر هايم را كه ورق مي زنم ، نامش را زينت بخش نگاهم مي ديدم. نامي كه هنوز هم گاه بي اختيار روي جزوه هايم مي نويسم .
اوايل ناراحتي ام از حد گذشته بود و فكر مي كردم كه از دست دادنش پاياني است بر خوشيهايم و آغازي سرد بر رنجهاي جانفزا.
ولي نه ، چنين نشد ، از آن نام پاك چه بسيار درسها كه فرا گرفتم و چه بسيار ايثارها كه لحظه لحظه چشيدم. آري من ديگر آن فرد گوشه گير قبلي نبودم ، اين خود بزرگترين هديه اي بود كه وي قبل از رفتن به من داد.
يادش گرامي و غرق نعمت باد
 
Bottom