۱۳۸۳/۰۴/۰۶ | ۲۲:۲۶
خدایا حال و روز من از روز برایت روشن تر است که تو از رگ گردن به من نزدیک تری، با من بودنت را همه حال حس می کنم.
خدایا گاه آنقدر در حقم لطف می کنی که به خود غره می شوم و حس می کنم که خلق منحصر به فرد توام.گاه آنقدر نزدیکت می بینم که هنوز آرزوی چیزی را نداشته ، محقق می شود. گاه که شدیدا غرق گناهم و شرم میکنم که چیزی از تو کریم بخواهم خود به درد دلم میرسی. چگونه تو را شکر گویم که لایق تو باشد، تو خود خویش را شکر گوی که تنها از بزرگی چون خودت بر آید.
خدایا از اینکه در این شرایط روحی باز تنهایم نگذاشته ای هیچ از زبانم بر نمی آید گفتن. مرا دعوت کرده ای به سوی امامت ، چگونه نروم مخالف خواست تو.
خدایا توانم را در تحمل سختی ها بیفزا ، گاه که خود را با عیوب مقایسه می کنم از این کم تحملی شرمنده و شرمسار میشوم. نخواه که شرمگین و سر افکنده باشم.


نوشته شده توسط فردين روزبهاني
 
Bottom