۱۳۸۳/۰۴/۲۷ | ۲۱:۵۸
عشق را از عشقه گرفته اند و آن گیاهی است که می روید در بن درخت.وچون جان میگیرد چنان بر درخت می پیچد که بر درخت آب نماند و برگ.
و چه نیک وصفی است از عشق که چون بر جان آدمی افتد ،نه توان کار می ماند و نه تمرکز فکر.
و اما دوست داشتن -که به گفته شریعتی از عشق برتر است- همان عشق از دگر خواهی است در مقابل عشق از خود خواهی. که چون مبتلایش گشتی هم توان کار آورد و هم تمرکز فکر. که عشق معشوق را برای خود می خواهد ولا غیرو دوستی همه را برای محبوب می خواهد ولا غیر.
و زجز ثمره عشق است و درد میوه دوست داشتن . زجر انسانیت زداست و درد انسان ساز. زجر روح را می کاهد و زجر روح را می سازد.
در جمع ماندن و بودن هسته عشق است که چون همه را برای خویش خواستی ، هیچ بی خویشتن خویش نمی ماند؛ و تنهایی ملزوم دوست داشتن که چون همه را برای دوست خواستی ، هیچ برای خویشتن خویشت نمی ماند.
آری : دوست داشتن از عشق برتر است و عشق از زندگی کردن بهتر.
 
Bottom