۱۳۸۵/۰۱/۰۳ | ۲۳:۰۰
به نام خدای حق ، خالق علی
می خوام دوباره اراجیفم رو اینجا بنویسم ، شاید بشه اسمشون رو شعر گذاشت:
همه گویند خدایا که درخت
خشک گشته ، به صحرای عدم پیوسته
"قاتل سرخ ابدیت باقی است!"
یک کسی گفت به تندی با من
و شنیدم ز همو گفت به من
که سیه چیره شده ، آبی دریا مرده
و نخواهم به خدا، این همه درد
سرطان قاتل سرخی است و دل ، باز آبی است
چه شود گر آید
به سراغ این من
نشود قصه مردی پرپر
قاتل سرخ ابدیت به کنارم باقی است!
می خوام دوباره اراجیفم رو اینجا بنویسم ، شاید بشه اسمشون رو شعر گذاشت:
همه گویند خدایا که درخت
خشک گشته ، به صحرای عدم پیوسته
"قاتل سرخ ابدیت باقی است!"
یک کسی گفت به تندی با من
و شنیدم ز همو گفت به من
که سیه چیره شده ، آبی دریا مرده
و نخواهم به خدا، این همه درد
سرطان قاتل سرخی است و دل ، باز آبی است
چه شود گر آید
به سراغ این من
نشود قصه مردی پرپر
قاتل سرخ ابدیت به کنارم باقی است!
ارسال یک نظر
<< صفحهی اصلی