۱۳۸۵/۰۲/۰۸ | ۱۹:۲۷
به نام خالق علی
باز ، بعد کلی گشت زدن ها در کتب ادیان مختلف ، باز گشته ام به علی و نهج البلاغه و عجب سر شور می آورد و حال این نهج البلاغه. به واقع بهتر از قبل حس می کنم فوق کلام مخلوق بودنش را .به خطبه 202 رسیده ام و لحظه وداع علی با فاطمه و درد و دلش با پیامبر ، بی اختیار اشک سرازیر شد و آرامشی که امروز از دست رفته بود بازگشت و چون علی را دیدم که چه مهجور افتاده در زمانه اش ، مهجوری اخیرم و تمام بد بینی و حرفهایی که حتی بهترین دوستانم به من یافته و گفته اند ، کاهی آمد در برابر کوه و هیچ نگفتمش و هیچ ننالیدم و شرمم آمد از او و از بزرگی غمش و از کوچکی غم خویش . و اینبار درد دل با او که حبیب تمام تنهایی هایم است نگفتم و نگفته آرامم کرد.
ای پدر ، اگر اجازه گفتنش را داشته باشم، سخت است برایم نمودن آنچنان که نبودن ، ولی بایست به زندگی بهلول وار ادامه دهم تا وقتی که تو خواهی. امید که روزی چنین شود.. پاکم کن ، آنچنان که خودی نه آنچنان که منم.
و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین
یا حق
 
Bottom