۱۳۸۶/۰۱/۲۰ | ۱۳:۳۹
حجاز بود و انبوه سياهي، حجاز و انبوه خرافه پرستي، خاك حجاز بود و
... لبخند دختران معصومي كه آغوش خاك را تجربه مي كردند
و مكه منتظر بود تا مردي بيايد كه روشن تر از ترنم پيام نيلي باران باشد و مردي كه زلال مهرباني خويش را پرستار شب هاي در جهل فرو رفته حجاز كند. محمد مي آمد تا بزرگترين حادثه از مشرق ملكوت طلوع كند و سالها بعد حجاز دوباره جان مي گرفت. نقطه اوج و ستيغ علوم نبوت و امامت، معمار علوم الهي مي آمد تا دانشگاه محمدي را وسعت بخشد و صداي رساي تدريسش گوش تاريخ را بنوازد. حال ما با قلبهاي يكي شده دست در دستان هم به ميقات وحدت مي رويم و در طواف نام مبارك رسول الله اعظم به عظمت توحيد پي مي بريم و دست به دست هم داده تا فلسطيني و عراقي غربت خويش را نگريند و اكنون مجال سرودن وحدت ماست.
... لبخند دختران معصومي كه آغوش خاك را تجربه مي كردند
و مكه منتظر بود تا مردي بيايد كه روشن تر از ترنم پيام نيلي باران باشد و مردي كه زلال مهرباني خويش را پرستار شب هاي در جهل فرو رفته حجاز كند. محمد مي آمد تا بزرگترين حادثه از مشرق ملكوت طلوع كند و سالها بعد حجاز دوباره جان مي گرفت. نقطه اوج و ستيغ علوم نبوت و امامت، معمار علوم الهي مي آمد تا دانشگاه محمدي را وسعت بخشد و صداي رساي تدريسش گوش تاريخ را بنوازد. حال ما با قلبهاي يكي شده دست در دستان هم به ميقات وحدت مي رويم و در طواف نام مبارك رسول الله اعظم به عظمت توحيد پي مي بريم و دست به دست هم داده تا فلسطيني و عراقي غربت خويش را نگريند و اكنون مجال سرودن وحدت ماست.
ارسال یک نظر
<< صفحهی اصلی